اخبار و مصاحبه
شماره : 34183
۱۱:۲۲ ۱۳۹۲/۶/۲۱
ضرورت شناسایی فرهنگ سیاسی ایرانیان


پیامبر گرامی اسلام(ص)می فرمایند: «ایاکم؛ الکسل والضِجِر»؛ از بی حالی و زود رنجی بپرهیزید.

علیرضا صدرا

 

 

 

 

الف-آسیب شناسی فرهنگ و فرهنگی سیاسی ما ایرانیان می تواند با شاخصه های فرهنگی سیاسی مدرنیستی بویژه مشارکتی و مردم سالاری صورت گیرد که بیشتر می توان این روش را در جامعه شناسی سیاسی و حتی اندیشه سیاسی مربوطه جستجو نمود. ولی آسیب شناسی فرهنگ سیاسی ایرانی-اسلامی با رویکرد ایرانی-اسلامی-رهیافت راهبردی بویژه شیعی و راهبرد جمهوری اسلامی یا مردم سالاری دینی، مناسبتر می باشد.

 

 

ب-آسیب ها در آسیب شناسی و آسیب زدایی(پاتولوژی و ایمنولوژی)از جمله(در)فرهنگ سیاسی اعم از و عبارت از؛

 

 

اول-ضعف یا ضعف یا نارسایی ها و نقص ها،

 

 

دوم-ناسازواری یا نادرستی ها و تناقضات می باشد.

 

 

اعم از درونی میان خود اجزای فرهنگ سیاسی و برونی با حقایق و ارزش های بنیادین، مبانی مکتبی و بینشی و نیز با واقعیات (بویژه فرهنگی زندگی)سیاسی تاریخی و جدید ملی، بین مللی و جهانی (در) فرهنگ سیاسی است که بازتاب آن ها تولید مشکل سیاسی بخصوص مشکل سیاسی فرهنگی و فرهنگی سیاسی می نماید. مشکلاتی که مانع یا مخل توسعه و تعادل سیاسی و اجتماعی بوده، توسعه اقتصادی کشور را نیز تحت شعاع قرار داده و از تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی ملی باز می دارد. تعادل سیاسی که لازمه آن مشارکت سیاسی، همراه با عدالت اجتماعی و با کارامدی سیاسی معطوف به امنیت و اقتدار قانونی، مردمی و موثر و عزت ملی است. آسیب و آسیب شناسی از جمله ضعف در فرهنگ سیاسی یا ضعف فرهنگی سیاسی ما ایرانیان؛ فرع بر شناخت فرهنگ سیاسی ما ایرانیان و وجوه قوت و صحت آن و متأخر از آنست.

 

 

درامد)

 

 

اول)الف-

 

 

1-«سیاسی»بودن: حساسیت و احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت عمومی خود و جامعه و کشور و پیشا آن یا در این راستا؛ هدف نگری، قانونگرایی و نظم و نظام گذاری و پذیری بزرگترین ویژگی ایران، ایرانی و ایرانیان از پگاه تاریخ و از پیشا تاریخ و در هماره تاریخ بوده و می باشد. همین امر سبب پیشتازی گذار ایران و ایرانیان به مدنیت با تاسیس و در واقع اختراع پدیده دولت بوده است. به همین مناسبت مدنیت و دولت گرایی ایران و ایرانی؛ پیشاهنگ و پرچمدار بشریت در تمدن و شهریت اعم از؛ شهرگرایی، شهرسازی و شهر نشینی بشری بوده و بشمار رفته است.

 

 

2-فرهنگ سیاسی(حکمت)جاویدان که آمیزه ای بهینه از؛ یکی-عقلانیت و اعتدال یا تعادل، دیگری-وحیانیت یا دیانت و تعالی و حتی توحید و تجمیع و سوم-تدبیر یا توسعه و سیاست بوده، برترین نماد و نمونه نظام ارزشی، بینشی و منشی ایرانی بوده که در کنش و روش او بازتاب یافته و تجلی نموده است. میانه دو سویه تفریطی رهبانی شرقی هندوئیسمی-بودیسمی سیاست ناگرایی از سیاست پرهیزی، سیاست گریزی و حتی سیاست ستیزی از و در یک طرف و سویه افراطی سیاست زدگی تا حد سیاست بازی و سیاست قدرت و تنازعی و سلطه سوفیستیکی پروتا گوراسی و گورگیاسی هلنیستی و یونانی قدیم تا ماکیاولیستی-هابسی-داروینیستی اروپایی و غربی مدرنیستی جدید و سرانجام پست مدرنیستی بویژه بدبینانه معاصر.

 

 

ب- برای نمونه: 1-به تعبیر خواجه نصیر در اخلاق ناصری؛ «عجم(ایران، ایرانی و ایرانیان)به عقل و سیاست و نظافت و زیرکی ممتاز باشند، اما به احتیال و حرص موسوم»(ر.ک.: اخلاق ناصری؛ ص244). که احتیال و حرص، نشان آسیب فرهنگی-سیاسی ایران و ایرانی بوده و ناشی از نابسامانی، ناپایداری اوضاع سیاسی تحت تاثیر استبداد و جنگ قدرت سیاسی می باشد.

 

 

2-الف-به همین سبب به بیان میشل فوکو فرانسوی؛ «در سپیده دم تاریخ، این کشور(ایران)، دولت و سازمان اداری را پدید آورد»(فوکو، میشل، ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟ ؛ ص32)، و یا«ایران، دولت را اختراع کرد»(همان؛ ص42). ب-کما این اکه انقلاب اسلامی مردم ایران و پیام و پیامد آن را معنویت سیاسی دانسته و به تعبیری؛ «ایران: روح یک جهان بی روح»(عنوان اثری تحت همین عنوان متشکل از 9گفتگو با وی)می داند.

 

 

3-الف-هرودت، پدر فن تاریخ نیز با بیان این که: «هیچ ملتی را به نوگرایی ایرانیان ندیده ام»(تاریخ هرودت)، ب- بر حقیقت گرایی ایرانیان تاکید می نماید.

 

 

4-الف-ابن خلدون؛ «بیشتر دانشوران اسلام از ایرانیان اند»(مقدمه ابن خلدون؛ ص1148) و ب-«علوم عقلی نیز ... به ایرانیان اختصاص یافت1151»(همان).

 

 

5-الف- شهرزوری در تاریخ حکما مدعی می گردد: «پوشیده نیست پیش ذوی العقول و کسانی که پیروی کتب حکما و احوال ایشان نموده باشند که اهل فارس در دیافت این امور شریف و حکمت صحیح لطیف از سایر اقوام و وطوایف خاص و عام ممتاز و مستثنی اند»(تاریخ حکما، شهر زوری؛ ص30).

 

 

6-جاحظ بصری در المحاسن و الاضداد می گوید : الف-«مردم ایران شهر که میانه آبادانی ها است، در دشواری ها در برابر خرد سر فرود می آوردند»(صص2-262). ب-«آنان در آبادانی کشور هم بسیار کوشا بوده اند»(همان). همین سیر و مسیر فکری-فرهنگی-سیاسی را می توان تا کنون نیز ردیابی نمود(ر.ک.: گرایش فلسفی سیاسی، اثر نگارنده، نیز ارزش های حاکم بر جامعه ایرانی، اثر نگارنده).

 

 

این ها برخی از اهم مبادی ماندگار و شاخصه های فرهنگی-سیاسی پایدار و پویایی ما ایرانیان بوده که هماره ولو به انحای گوناگون ولی پیامدهای سیاسی خاص خویش را داشته و دارند.

 

 

دوم)الف-زایایی، پایایی و پویایی سیاسی-مدنی ایران و ایرانی،

 

 

به نوبه خویش به سبب برخی علل و عوامل از جمله موقعیت فوق(العاده سوق الجیشی، استراتژیک و..) راهبردی شاهراهی، چهارراهی و پایانه ای(ترمینالی)سرزمینی از جهات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی بویژه امنیتی و نظامی یا دفاعی، ایران را به میدان یا معبر جنگ تبدیل ساخته است. یا مواهب سرشار خدادادی طبیعی(آب و هوا مناسب، منابع طبیعی، معادن بویژه سنگ های گرانقیمت و تا امروزه نفت و گاز و انرژی)، مطامع و تهدید همسایگان و دشمنان نزدیک و دور را برانگیخته تا سلطه یا نفوذ و منابع خویش را بر آن تامین و تضمین سازند. نیروی انسانی و ثروت اجتماعی سرشار و بلندی طلب ایرانی-اسلامی نیز به مصداق این گفته مولوی که؛

 

 

ای بسا شه را که کشته فر او دشمن طاوس آمد پر او

 

 

در این میان بی تاثیر نبوده کما این که بی کار ننشسته و در عین حال از آسیب های آن ها نیز بی نصیب نمانده اند.

 

 

ب-تنوع بی بدیل اقلیمی و آب و هوایی با حدود 50 درجه اختلاف، تنوع سرزمینی از گرم تا سرد و از خشک تا مرطوب و نیز از کویری یا کوهستانی و از جلگاه ای تا جنگلی، ... همراه با تنوع بی نظیر قومی(نژادی-زبانی-...)، نیز مزید بر علت گردیده اند. همگی این ها هم تهدید بوده و هم تهدید. ملت هوشمند ایران با سیاست میانه روانه و تجمیعی خویش، غالبا این موارد و حتی تهدیدات را تبدیل به فرصتی مغتنم می ساخت. تمرکز سیاسی، با نگاه امنیتی و دفاعی از سویی و با راهبرد کارامدی از دیگر سوی، برترین راهبرد اینان در این راستا بود. آسیب و آسیب پذیری فرهنگ سیاسی ایران و ایرانیان درست از همین موضع آغاز می گردد. آن هم نگاه و نظام شاهی و شاهنشاهی و سلطنتی مطلقه ملوکی و موروثی بود. که با استحاله تمرکز و حکومت مرکزی به استبداد ولو صالح اعم از خود رأیی و نیز خود محوری دولت و جابجایی قدرت و دولت و خاندان ها با شمشیر و یا پادشاهان درون خاندانی به صورت موروثی بود. برخی مطلقه اندیشی های سیاسی و افراط و تفریط ها

 

 

ج-انقلاب سیاسی علیرغم پرونده پر بار تاریخ سیاسی طویل و پرفراز و فرود ایران و ایرانیان، ثبت نشده است. ولو امثال قیام قیام فریدون و کاوه بر علیه ضحاک مار دوش که نما استبداد و ستم سیاسی بوده، و پیروزی داد و دهش بر بیداد و استثمار در حماسه سرایی های این ملت که نماد آرمانی و شهر آرزویی آنان می باشد، روایت شده است. به تعبیر فردوسی در شاهنامه:

 

 

فریدون فرخ فرشته نبود ز مشک و ز عنبر سرشته نبود

 

 

به داد و دهش او فریدون شده تو داد و دهش کن فریدون تویی

 

 

برامد)

 

 

1)الف-فقدان مردم سالاری؛ معتدله بویژه مشروطه دینی و اسلامی: بزرگترین آسیب فرهنگی و سیاسی ملت ایران بوده(ر.ک.: طبایع استبداد اثر کواکبی، تنبیه امت و تنزیه ملت اثر علامه نایینی و ولایت فقیه، اثر حضرت امام خمینی)،

 

 

ب-ایجاد و وجود و تداوم، تعمیق و توسعه و تعالی نگاه و نظریه و نظام سیاسی انقلابی جمهوری اسلامی، برترین راهبرد توسعه متعالی و تداوم و تعالی زایش، پویش و بالندگی این ملت به شمار می آید.

 

 

2)الف-هر گونه تعلل یا تندروی فرهنگی(و)سیاسی در سیاست(و)فرهنگ(ی)؛ ضعف و اشتباه و آسیب و آسیب پذیری بوده و ب-میانه روی و اعتدال بدون افراط و تفریط برترین راهبرد آنست.

 

 

3)الف-چشم انداز فراز آینده توسعه متعالی جمهوری اسلامی؛توسعه اقتصادی + توأمان با تعادل سیاسی، معطوف به تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی، تنها گزینه سیاسی و فرهنگی ایران و ایرانیان بوده و می باشد. فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی از جمله حلم و مدارای سیاسی، مشارکت سیاسی و قانون گرایی، برنامه گرایی، نهادینه سازی و شفاف سازی از اهم لوازم این مهم است. که چه بسا در معرض آسیب و فتور بوده و نیازمند تجدید و تقویت اند.

 

 

ب- چالش ارتقای کارامدی انقلابی دولت و ملی جمهوری اسلامی ایران؛ فرا روی همگی نیروها و نهادهای فرهیخته علمی(پژوهشی-آموزشی-اطلاع رسانی)، راهبردی و کاربردی دولتی، عمومی و مردمی ایران و ایرانی، اسلامی و آزاده جهانی است. به مصداق این فرموده رسول گرامی اسلام(ص) که؛ «اصعب السیاسات نقل العادت»، سخت ترین و ظریف ترین و پر ظرفیت ترین سیاست ها در این راستا سیاست فرهنگی و فرهنگ سیاسی و توسعه، تعادل و تعالی آنست. موردی که ظرفیت و زمینه فراوانی داشته ولی نیازمند علم و آگاهی فرهنگی فراتر، حلم و تحمل بیشتر و تدبیر و توسعه برتر و برنامه ریزی و برنامه پذیری بهتر و افزونتر یا والاتر می باشد. فرهنگ سیاسی متعادل و متعالی، اخلاق سیاسی متعادل و متعالی ایجاد نموده و این به نوبه خویش به ایجاب و ایجاد سیاست متعادل و متعالی معطوف و منجر شده و به توسعه متعادل و متعالی ملی و کشور خواهد انجامید. انشاء الله!

 

 

ج- مهندسی راهبردی فرهنگ و فرهنگی سیاسی و حتی مهندسی راهبردی سیاسی فرهنگی و فرهنگ و راهبرد و سیاست آن، مدیریت راهبردی فرهنگ و فرهنگی سیاسی و حتی مدیریت راهبردی سیاسی فرهنگی و فرهنگ و راهبرد و سیاست آن و آسیب شناسی و آسیب زدایی(یا طب و پزشکی و سلامت)راهبردی فرهنگ و فرهنگی سیاسی و حتی آسیب شناسی و آسیب زدایی فرهنگی و فرهنگ و راهبرد و سیاست آن؛ شئون سه گانه سیاست، فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی از جمله ما ایرانیان بوده که بایسته و شایسته است در یک کل به هم پیوسته مورد واکاوی و واسازی قرار گیرند. آن هم با عنایت وضعیت و گستره ها و مولفه های اقتصادی-سیاسی-فرهنگی حالیه؛ یکی- ایران و ایرانی، دیگری-اسلامی و سوم- مدرنیستی-پست مدرنیستی و حتی جهانی؛ از سویی- با توجه به: یکی-پیشینه مدنی و دیگری-پشتوانه دینی و از دیگر سوی-با عنایت به؛ یکی- چشم انداز توسعه سیاسی فراز آینده و دیگری-چالش(ارتقای)کارامدی فرا رو(رجوع شود به مقالات همایش و نشریه مهندسی فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله مقاله و نظریه نگارنده).

 

 

استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

 

ببین نیوز

©2023 . All Rights Reserved